جدول جو
جدول جو

معنی بد بده - جستجوی لغت در جدول جو

بد بده
بلدرچین
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بر شده
تصویر بر شده
بالارفته، بلند شده، مرتفع
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بدبده
تصویر بدبده
بلدرچین، پرنده ای با بال های کوتاه منقار کوچک و صدای بلند، سمان، کرک، وشم، سمانه، کراک، ورتیج، سلویٰ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بدبده
تصویر بدبده
کسی که وام خود را ندهد یا در دادن آن مسامحه و تاخیر می کند، بدحساب
فرهنگ فارسی عمید
(بَ بِ دِهْ)
در تداول عامۀکسی که وامهای خود را به آسانی نپردازد. آن که مال قرض گرفته را به آسانی ادا نکند. بدمعامله. غریم سوء. بل ّ. مقابل خوش حساب، خوش معامله. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(بَ بَ دَ / دِ)
بلدرچین. کرک. سلوی ̍. سمانی. سمانه. ورتیج. بودنه. سماری. قتیل الرعد. (یادداشت مؤلف) ، طاقت، غایت چیزی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) : بینی و بینک بده،ای غایه و مده. (لسان العرب از ذیل اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تصویری از بی بدل
تصویر بی بدل
بی همتا یگانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بد بدک
تصویر بد بدک
هد هد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بد عهد
تصویر بد عهد
سست پیمان پیمان شکن پیمان شکن بد پیمان، نمک بحرام
فرهنگ لغت هوشیار
بد گام سبز پا خشک پی آنکه قدمش نامبارک باشد شوم نامبارک بدیمن مقابل خوشقدم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بد مزه
تصویر بد مزه
بد طعم، چیزی که گوارا نباشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بر شده
تصویر بر شده
بالا رفته بلند شده
فرهنگ لغت هوشیار
کسی که در امری یا در همه امور بنظر سوء ظن نگرد مقابل خوش بین، آنکه جهان آفرینش را پر از یاء س و حرمان و بدبختی داند مقابل خوش بین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بد ادا
تصویر بد ادا
بد اخلاق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بد بخت
تصویر بد بخت
بی نصیب، سیاه روز، تیره بخت، فلک زده، بیچاره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بد دهن
تصویر بد دهن
فحش دهنده نا سزا گوینده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بدبده
تصویر بدبده
کسی که وام خود را ندهد
فرهنگ لغت هوشیار
بدبدک، بلدرچین، کرک
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از رد شده
تصویر رد شده
Disproved
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از رد شده
تصویر رد شده
réfuté
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از رد شده
تصویر رد شده
widerlegt
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از رد شده
تصویر رد شده
спростований
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از رد شده
تصویر رد شده
obalony
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از رد شده
تصویر رد شده
被驳斥的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از رد شده
تصویر رد شده
refutado
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از رد شده
تصویر رد شده
confutato
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از رد شده
تصویر رد شده
refutado
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از رد شده
تصویر رد شده
опровергнутый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از رد شده
تصویر رد شده
weerlegd
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از رد شده
تصویر رد شده
खंडित
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از رد شده
تصویر رد شده
terbantahkan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از رد شده
تصویر رد شده
מוכח כלא נכון
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از رد شده
تصویر رد شده
反証された
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از رد شده
تصویر رد شده
반박된
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از رد شده
تصویر رد شده
çürütülmüş
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی